ژیناژینا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

ژینای مامان

عید دیدنی های سال 1391 ژینا گلی

ژینا مامانی بالاخره عید شد و مجوز خروج از منزل صادر شد   و دختر مامان با کلیه امکانات برای عید دیدنی آماده شد. روز اول عید مخصوص بابا محمود و مامان توری بود و مامان عزیزی. آقا شایان هم که تولدش رو نگه داشته بود تا تو ایام عید بگیره که همه فامیل دور هم جمع هستند. خلاصه روز اول عید امسال هم نوروز بود و هم تولد شایان. روز دوم عید هم مخصوص بابا جون و مامان جون که بریم دیدنشون روزهای بعد هم که خونه دایی ها و بقیه فامیل ها خلاصه دختر مامان هر روز یک لباس خوشگل می پوشید و می رفت دید و بازدید این هم دو تا عکس از تولد شایان این هم عکس شایان با لباس جک گنجیشکه ( دزدان دریای کارئیب ) که کادوی تولدش از طرف باباش بود ...
5 فروردين 1391

اولین نوروز کنار مامان و بابا مبارک باشه عزیز دلم

ژینا خانم مامان امسال اولین سالی که عید نوروز رو سه نفری جشن می گیریم ژینا و بابا و مامان خیلی احساس قشنگیه که یه نی نی عسلی سر سال تحویل کنار سفره هفت سین تو بغل مامانش نشسته باشه  سال گذشته وقتی مامان می خواست ماهی بخره همش پیش خودش فکر میکرد که سال دیگه نی نی مون با ماهی های توی تنگ بازی می کنه و واسشون ذوق می کنه، اما امسال  دید که هنوز خیلی زوده که جیگری این کارا رو بکنه و مامان انتظاراتش خیلی زیاد بوده !  این هم عکس دختر گلم کنار سفره هفت سین که مامانی از ترس اینکه ژینا تو روروئک رو میزی سفره رو نکشه و همه وسایل رو بریزه رو سرش از محل همیشگیش که روی میز اوپن بود به روی میز نهار خوری منتقل کرده   ...
3 فروردين 1391

قابلیت های جدید ژینای مامانی

ژینای مامانی در حال حاضر شما : - خیلی وقت که اشیاء رو با دست های نانازیت می گیری و این دست و اون دست میکنی و براندازشون می کنی - دنبال چیزهایی که قائم می کنم می گردی و مامانی عاشق این کارت هست، مخصوصا موقعیکه روی روروئک نشستی و مامانی یه اسباب بازی بهت نشون میده و بعد میبردش زیر روروئک و ژینا خودشو خم می کنه که ببینه اون کجاست - از قلقلک دادن خوشت میاد و کلی میخندی - وقتی توی روروئک رو موکت یا سرامیک باشی پا میزنی و جلو و عقب میری اما هنوز نه مثل فشفشه که مامان عاشق شه - موقع شیر خوردن قرقره می کنی - وقتی از دور اسباب بازی یا کتاب هات رو می بینی، سینه خیز میایی و می گیریشون - عاشق آیفون تصویری هستی و وقتی روشنش می...
7 اسفند 1390

عکس های ژینای مامانی

این هم چند تا از عکس های ژینای مامانی با توضیحات اضافی ژینای شیطونت از خواب بیدار شده ژینا خانم سوار بر بنزش یک لحظه که حواس مامانی نباشه باید ژینا رو از گوشه موشه ها پیدا کرد ژینا خانم متعجب لپ گلی مامان بعد از یک حمام گرم ...
4 اسفند 1390

اولین مروارید ژینا

ژینای مامانی امشب وقتی داشتم شام می خوردم و از غذای خودم با انگشت تو دهن جیگری می ذاشتم یه دفعه ذوق زده شدم بله نوک اولین مروارید ژینای مامانی بیرون زده بود دندون سمت راست پائین هووووووورا .... مامانی خیلی ذوق زده شد و اینقدر خندید و ذوق کرد که نمی شه توصیف کرد. دندون قشنگت مبارک باشه مامانی   ...
3 اسفند 1390

محبت خالصانه

ژینای مامان مامانی بعضی وقت ها خیلی نیاز به همراهی و حمایت دیگران پیدا می کنه. وقتی که خسته می شه، وقتی که بعد از کلی زحمت و با قاشق شیر دادن به شما هر چی خوردی رو بالا میاری ! وقتی که ژینا شیر نمی خوره و ساعت تند تند جلو میره و خیلی وقتهای دیگه .... این موقع ها هیچ چیزی حتی محبت های بی دریغ بابا نمی تونه به مامان آرامش بده جز حضور مامان جون در کنارش .... درسته که با مدل شیر خوردن شما مامان جون خیلی نمی تونه به مامان از این بابت کمکی کنه اما همین که تا با مامان صحبت می کنه و از لحن صدای مامان حالش رو حس میکنه و با بابا جون سر نیم ساعته خودش رو به مامانی می رسونه و با صدای گرم و مهربونش امید رو به مامانی هدیه می کنه، یک دنیا ارزش ...
28 بهمن 1390

حکایت شیر خوردن ژینا

ژینای مامانی راستش از دلم نیومد جزئیات شیر خوردنت رو واست یادداشت نکنم آخه ضمن اینکه خیلی سخته خیلی هم با مزه ست و مامان مطمئن هست که چند سال دیگه به این اوضاعی که الان واسه ما درست کردی کلی می خنده از اینجا بگم که سرکار علیه حوصلتون نمی یاد در حال بیداری شیشه بمکی و تنهای حالتی که شیشه رو می مکی در حال خوابه که اونم اگر مامانی خوش شانس باشه 90 سی سی و گرنه بیش از 60 سی سی جزء محالاته در نتیجه در حالت بیداری مامان و بابا مجبورند به روش های مختلف به شما شیر بدن که اینجاش خنده داره چند وقت پیش مامان سر کار ناراحت بود و داشت درد دل می کرد که باید به ژینا با قاشق و قطره چکون شیر بدم و این قضایا و این شد که فرداش یکی از همکارای ماما...
14 بهمن 1390