ژیناژینا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

ژینای مامان

نی نی شیر نمی خورد

ژینای مامان یه سه هفته ای زودتر از زمان واقعی به دنیا اومد. حکایتی که واسه اکثر کسانی که ما می شناختیم و نمی شناختیم اتفاق افتاد و طفلک نی نی هاشون چند مدت تو دستگاه خوابیدند. البته خدا خیلی به ما رحم کرد و با این اینکه ژینا زود بدنیا اومده بود نیازی به موندن تو دستگاه و اینها نشد فقط بچه ام کم وزن بود یعنی 2500 گرم من انتظار بچه خیلی توپولی نداشتم و فقط بچه سالم از خدا خواسته بودم اما می گفتم حداقل 3 کیلو می شه دیگه ! البته اگر سر موعد درست به دنیا می اومد احتمالا 3 یا 3 به بالا می شد ولی خوب هر چی صلاح هست همون پیش می آد. بماند ... من و شوهرم تمام سعی و تلاشمون رو بکار گرفتیم که نی نی خوب شیر بخوره و جبران فینقلی بودنش رو زودتر بکنه....
25 آبان 1390

عید سعید غدیر مبارک

سلام، پریروز داشتم برنامه به خانه برمی گردیم رو نگاه می کردم و مجری برنامه - فکر می کنم خانم راد بود - داشت پیشاپیش عید رو تبریک می گفت و از عیدی گرفتن از سادات و این مسائل صحبت می کرد که یه دفعه منو یاد نذری که پارسال وقتی برای ژینا باردار بودم کرده بودم انداخت. اینکه گفتم ان شاا... خدا به ما یه نی نی سالم بده و من برای سیدهایی که امسال قبل از عید بهم عیدی دادن، سال دیگه هدیه بگیرم و تعیین هم کردم که اگر آقا بودند پارچه پیراهنی و اگر خانم، پارچه چادری خلاصه پارسال سه نفر از همکارهای آقای سادات قبل از عید به من عیدی داده بودند و الوعده وفا. زودی به شوهرم که هنوز سرکار بود زنگ زدم و ماجرا رو گفتم و گفتم زودتر بیا خونه که ژینا رو نگه دار...
24 آبان 1390

کلام اول

سلام، این اولین پست برای ثبت خاطرات ژینای مامان هست از این به بعد سعی می کنم اتفاقاتی که هر روز می افته رو بنویسم و البته خاطراتی رو که از روز بدنیا اومدنش یعنی ١٥ خرداد ٩٠ تا حالا دارم امروز اولین قاشق غذا کمکی که یک قاشق چایخوری لعاب برنج بود رو به عسلم دادم. وای که چه لذتی داره واسه نی نی جیگری غذا کمکی درست کنی ...
21 آبان 1390