عید سعید غدیر مبارک
سلام،
پریروز داشتم برنامه به خانه برمی گردیم رو نگاه می کردم و مجری برنامه - فکر می کنم خانم راد بود - داشت پیشاپیش عید رو تبریک می گفت و از عیدی گرفتن از سادات و این مسائل صحبت می کرد که یه دفعه منو یاد نذری که پارسال وقتی برای ژینا باردار بودم کرده بودم انداخت. اینکه گفتم ان شاا... خدا به ما یه نی نی سالم بده و من برای سیدهایی که امسال قبل از عید بهم عیدی دادن، سال دیگه هدیه بگیرم و تعیین هم کردم که اگر آقا بودند پارچه پیراهنی و اگر خانم، پارچه چادری
خلاصه پارسال سه نفر از همکارهای آقای سادات قبل از عید به من عیدی داده بودند و الوعده وفا. زودی به شوهرم که هنوز سرکار بود زنگ زدم و ماجرا رو گفتم و گفتم زودتر بیا خونه که ژینا رو نگه داری و من برم واسه تهیه هدایا و ...
خلاصه دیروز هم خیلی اتفاقی و نه صرفا به خاطر این مسئله قرار بود یه سری به اداره بزنم این بود که هدایا رو بردم و به همکارام دادم. هم خیلی خوشحال شدند و هم کلی متعجب. امیدوارم که رنگ و مدل پیراهن هایی که گرفته بودم رو پسندیده باشند.
این از نذر پارسال ...
قضایای نذرهای امروز رو هم واستون می نویسم. برم به ژینای مامان برسم خوابش میاد.