اولین شب یلدای ژینا
ژینای مامان
اولین شب یلدات خیلی سوت و کور بود. آخه حالت زیاد خوب نبود و من با وجود دعوت مامان جون و مامان توری و مامان عزیزی و ... ترجیح دادم بمونیم خونه که برنامه شیر خوردنت بهم نریزه بابا هم متاسفانه براش کاری پیش اومده بود دیر رسید خونه اما اشکالی نداره ان شاا... یه کمی که بزرگتر شدی با بابایی، سه تایی می ریم مهمونی و حسابی خوش می گذرونیم الان سلامتی دختر گلم از همه چیز برای مامانی مهمتره
خیلی دوست دارم مامانی یه عالمه بوس واسه ژینایی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی